کد مطلب:154067 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:103

امام زین العابدین در کنار قتلگاه
از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده: چون پدر و برادران و انصار پدرم در كربلا شهید شدند، حرم اهل بیت را با آن وضع اسیر كردند و به طرف كوفه می بردند از قتلگاه عبور كردیم كشته ها را دیدم كه قطعه قطعه به روی زمین افتاده اند و اجساد سپاه


ابن سعد دفن شده اند و این پاكان ذراری رسول خدا دفن نشده اند سینه ام تنگ شد و قلبم گرفت و نزدیك بود جان از كالبدم خارج شود.

عمه ام زینب متوجه شد صدا زد: مالی اراك تجود بنفسك یا بقیة جدی و ابی و اخوتی. «چه می شود ترا كه می بینم با جانت بازی می كنی ای یادگار جد و پدر و برادرم؟!»

گفتم: عمه چگونه بی تابی نكنم در حالی كه سرورم ابی عبدالله و برادران و عموها و پسرعموها و افراد خاندانم را می بینم كه به خون غلتیده و سر از بدنشان جدا شده و لباسشان غارت گشته نه كفن شدند و نه دفن گردیده اند، احدی به آن ها نزدیك نمی شود عمه ام فرمود: پسر برادرم ناراحت مباش این پیمانی است كه رسول خدا از جدت امیرالمؤمنین و پدرت حسین و عمویت حسن بن علی علیهم السلام گرفته است و آنان هم پذیرفته اند خدا هم از مردمی از این امت كه فراعنه زمان آن ها را نمی شناسند و نزد اهل آسمان معروفند پیمان گرفته كه این اعضاء قطعه قطعه را جمع كنند و دفن نمایند و برای این شهدا بقعه و بارگاهی بسازند كه با گذشت زمان از بین نمی رود هر چند ستمكاران در محو آن بكوشند [1] .


[1] كامل الزيارات ص 261 - بنقل از نفس المهموم ص 387.